کم کم صدای الرحیل داره به گوش میرسه. میترسم این بار
میترسم یادم بره چقدر برای دوباره رفتن دعا میکردم و حالا که اینقدر راحت دستم رسیده یادم بره
میترسم که فراموش کنم همین که پام رو گذاشتم توی ایران داشتم دق میکردم که یه جامعه کبیره کنار بقیع نخوندم!
چرا طواف مستحبی نکردم!چرا همه نماز صبح ها رو نرفتیم حرم!چرا توی نمازهای طولانی اعراب خوابم میبرد! ...
میترسم این بار به جای شور زیارت،غرق "ماه عسل" بشم!
همه میگن هیچی شور و حال سفر اول نمیشه اما من نمیخوام به اینجا برسم
نیاز دارم به آرامشش
به قدم زدن توی گرگ و میش آسمون مدینه
به ایستادن روی طبقه دوم بیت الله و دیدن پروانه های دور شمع بیت الله
"نذار فکر کنم کم دارمت ...."
انت السلام .....
نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 8:36 صبح روز سه شنبه 88 خرداد 12