وای باران
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من،اما ....
صدای رعد و برق با صدای مناجات حاج سعید و زیارت آقام امام رضا (ع)
یا معبودالعابدین
یا مشکورالشاکرین
یا جلیس الذاکرین
یا محمود من حمده
یا من لا یعلم الغیب الا هو
یا من لایدبر الامر الا هو
یا من لا یغرالدنوب الا هو ...
تمام پنجره ها رو باز کردم
بوی باروون مستم میکنه
اگه الان مامان اینجا بود میگفت ببند زندگیت خاک گرفت
نمیدونست خودم خاک گرفتم
دلم خاک گرفته...
رب انی استغفرک استغفار حیاء
...
استغفرک استغفار رجا
و استغرک استغفار انابه
...
دلم می خواد الان همون شبی بود که دم مستجار نشسته بودیم و باورمون نمیشد 4 تایی یه همچین جایی توی اون شلوغی گیرمون اومده باشه
نماز خوندیم
گریه کردیم
به خدا گفتیم غلط کردیم
اما باز ...
دونه های باروون عین فیلمها شده
انگاری یکی ازاون بالاداره با شلنگ آب میریزه
یا ارحم الرحمین
دلم اون روزی رو میخواست که دل جفتمون واسه هجر اسماعیل پر میزد اما اینقدر شلوغ بود نمیشد رفت داخل
بسم الله گفتیم و یا علی
یه لحظه به خودم اومدم و دیدم غیر از ما 2 تایی هیچ کسی دیگه اونجا نیست
دوتامون توی حالت قنوت بودیم
دلمون نمیخواست تمومم بشه
...
سیدی لو علمت الارض بذنوبی لساخت بی
اولجبال لهدتنی ...
خدای من
خدای خوب من
خدای آرامش بخش زندگی من
نذار یادم بره
هســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتی
هوامو داری
مراقبمی
...............