م.رهــــــــــــا ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/
پای ز اول به سر خویش نه،خویش رها کن قدمی پیش نه...
و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»...
اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، اینجا در امانی، از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا».
و اینک تویی!تثلیث «سکوت،اندیشه و عشق»، سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام، سکوت، در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن، اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»