سفارش تبلیغ
صبا ویژن



گفت:‏مشق نام لیلی می کنم ... - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
گفت:‏مشق نام لیلی می کنم ... - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
گفت:‏مشق نام لیلی می کنم ... - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :84585
بازدید امروز : 22
 RSS 

   

دید مجنون را یکی صحرانورد
بربه رو پشته ای بنشسته فرد


صفحه اش از خاک و انگشتان قلم
بر به روی خاک هی میزد رقم


گفت کای مجنون بی دل کیست این؟
می نگاری نامه بهر کیست این؟


گفت: مشق نام لیلی می کنم
خاطر خود را تسلی می کنم


چون میسر نیست با من کام او
عشق بازی می کنم با نام او


میبینی چه زود گذشت ... یه هفته است دارم نفس می کشم بی هیچ دلتنگی! انسان چه موجود عجیبیه ... گاهی این موجود حالم رو بهم میزنه و گاهی با دیدنش هزار هزار بار بهم سجده ی شکر واجب میشه ... یاد سجده های شکر رو به روی حجر الاسود بخیر ... یاد نمازهایی که حتی نمیدونستی باید چه نیتی بکنی بخیر ... خدا یعنی میشه یه بار دیگه چشمم بیوفته به رکن یمانی، حجر رو لمس کنم، پرده ی کعبه رو بگیرم توی دستم و پرواز کنم ... چقدر دلم گرفته...


یا علی مدد ( وقتی دور خانه ی خدا یا علی می گفتیم عظمتش رو حس میکردیم، شیعه بودن خیلی زیباست)



نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 11:0 عصر روز یکشنبه 86 تیر 31