جلسه ی یک شنبه محشر بود ... وقتی دوباره لبیک میگفتن بچه ها ... واقعاًخواستم که بریم ...دوباره ... مدینه ...بقیع ....سجده ی اول ...کعبه ...طواف .... یعنی یه دنیا خوبی! کلی شرمنده ی خدا شدم باز ... خوشحال بودم که قول رو داده بودم و رفته بودم وگرنه شاید همون وسط جلسه میزدم بیرون! احساس کردم این جلسه توی این روز فقط یه لطف بود ه از طرف خدا فقط برای خودم
نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 1:0 صبح روز چهارشنبه 86 آبان 23