سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دلمو به پنجره‏ات گره زدم دارم میرم،دوست دارم تا بر میگردم گره‏ها - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
دلمو به پنجره‏ات گره زدم دارم میرم،دوست دارم تا بر میگردم گره‏ها - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
دلمو به پنجره‏ات گره زدم دارم میرم،دوست دارم تا بر میگردم گره‏ها - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :85398
بازدید امروز : 2
 RSS 

   

مجنون کوی لیلی‏ام

در کوی او خاکم کنید
 
دیشب خواب عجیبی دیدم ... توی حرم پیغمبر -ان شالله قسمتتون بشه- قسمت اصلی (البته باز هم نه خیلی اصلی،‏چون خانومها رو حتی در زمان محدود هم اونجا راه نمیدن) پشت بلندگو زیارت عاشورا می خوندند ... همه ی ایرانی ها متعجب به هم نگاه میکردند... وقتی شروع کرد به سلام دادن -السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین- همه زار زار گریه میکردند ...  هیچ کس باورش نمیشد شیعه اینقدر راحت باشه توی حرم پیغمبرش ...


نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 10:0 صبح روز پنج شنبه 86 آذر 1