
دلم تنگ شده برای حس وحال شنیدن زائر بودن
برای اضطراب قبل رفتن
برای آپ های دقیقه ای قبل از رفتن
برای حلالیت گرفتن
برای ساک بستن برای سفر
برای اوج گرفتن هواپیما
برای مدینه
برای اولین غروب مدینه
برای اولین نماز اعشا توی مدینه و زار زدن توی سجده
برای زیارت روضهی نبوی
برای بقیع که واقعاًغریب بود
برای نمازهای صبح طولانی مدینه که فکر کنم وسط همهشون خوابم برده بود
برای روز آخر مدینه
بغض سنگینی که ...
برای اون تماس اخر با خونه و حرفهای بابا و هق هقش
«بخشیدمت ...»
برای مسجد شجره
ابیار علی
محرم شدن
اولین دیدار کعبه
آرزوهای سه تایی
صفا و مروه
برای اون نمازهایی که چشمم فقط دنبال اون مکعب سیاه بود
برای اون طوافهایی که وقتی به حجر میرسیدی ناخودآگاه همه با هر لهجه ای میگفتن «الله اکبر»
برای اون وداع اخر
برای آخرین نماز طواف
و سنگ های سرد مسجدالحرام
...
برای مشهد
برای اون اذان مغرب که منو برد مدینه
برای اون اشهد ان علی ولی اللهی که باعث شد بغض مدینه آرووم آرووم به اشک تبدیل بشه
برای اون شبی که تا صبح به یاد تمام خاطرات تنهای تنها توی صحن های حرم راه رفتم،نشستم،بغض کردم ...
برای اعتکاف رجب
برای روزهای اخر شعبان
برای قم و حرم حضرت معصومه
برای جمکران و دعای شب اول ماه مبارک رمضان
افتتاح و ابوحمزه و ...
برای شبهای احیای رمضان
...
دلم برای خودم تنگ شده ...
برای اضطراب قبل رفتن
برای آپ های دقیقه ای قبل از رفتن
برای حلالیت گرفتن
برای ساک بستن برای سفر
برای اوج گرفتن هواپیما
برای مدینه
برای اولین غروب مدینه
برای اولین نماز اعشا توی مدینه و زار زدن توی سجده
برای زیارت روضهی نبوی
برای بقیع که واقعاًغریب بود
برای نمازهای صبح طولانی مدینه که فکر کنم وسط همهشون خوابم برده بود
برای روز آخر مدینه
بغض سنگینی که ...
برای اون تماس اخر با خونه و حرفهای بابا و هق هقش
«بخشیدمت ...»
برای مسجد شجره
ابیار علی
محرم شدن
اولین دیدار کعبه
آرزوهای سه تایی
صفا و مروه
برای اون نمازهایی که چشمم فقط دنبال اون مکعب سیاه بود
برای اون طوافهایی که وقتی به حجر میرسیدی ناخودآگاه همه با هر لهجه ای میگفتن «الله اکبر»
برای اون وداع اخر
برای آخرین نماز طواف
و سنگ های سرد مسجدالحرام
...
برای مشهد
برای اون اذان مغرب که منو برد مدینه
برای اون اشهد ان علی ولی اللهی که باعث شد بغض مدینه آرووم آرووم به اشک تبدیل بشه
برای اون شبی که تا صبح به یاد تمام خاطرات تنهای تنها توی صحن های حرم راه رفتم،نشستم،بغض کردم ...
برای اعتکاف رجب
برای روزهای اخر شعبان
برای قم و حرم حضرت معصومه
برای جمکران و دعای شب اول ماه مبارک رمضان
افتتاح و ابوحمزه و ...
برای شبهای احیای رمضان
...
دلم برای خودم تنگ شده ...
نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 1:0 صبح روز پنج شنبه 86 آذر 8