مسیج زد ...شبکه 3 شما نیستین داره نشون میده؟
اومدم دیدم مامان و بابا زل زدن به تلویزیون!
نشستم کنارشون...
اومدم دیدم مامان و بابا زل زدن به تلویزیون!
نشستم کنارشون...
....
خدایا یعنی میشه هر سال بیام پیشت ... به خودت قسم دلتنگت شدم....
دلتنگ « محرم میشوم ...»
دلتنگ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه ...»
دلتنگ «ان الصفا والمروه من شعائر الله ...»
پا به پای بچه ها که داشتن مکه رو ترک میکردند اشک ریختم... به یاد همون روزها ...
چه روزی بود...
همه زار میزدند ...از گریه گذشته بود ...
میدونستی دیگه رفتی
مامان زنگ زد که کی پس میرسی دلم برات تنگ شده...
درسته مادر همه ی زندگی ادمه اما دلم اون موقع میخواست همونجا میموندم و میمردم
..
خدایا خیلی شکرت ....
ببخشید!باز نگید یه مکه رفت هی دل ما رو سوزوند ... به خدا ارامشی که اونجا هست هیچ جا پیدا نمیشه ...
نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 10:0 عصر روز شنبه 86 دی 1