سفارش تبلیغ
صبا ویژن



یادش بخیر،شوق تمنای انتظار - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
یادش بخیر،شوق تمنای انتظار - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
یادش بخیر،شوق تمنای انتظار - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :85414
بازدید امروز : 2
 RSS 

   


انگار همین دیروز بود
همین دیروز بود که یکی از دوستام زنگ زد و گریه میکرد و میگفت مژده بده
میگفتم چی شده؟
میخندید، گریه میکرد
بعداز چند دقیقه گفت زنگ زدن 5 شنبه بری جلسه ی عمره!
و من توی خواب و بیداری مستانه ای غرق بودم که دوست نداشتم هیچ وقت بیدار بشم
و یک ماه بعد این خواب تعبیر شد وقتی پایین در خانه ی خدا وایستاده بودم پرده توی دستم بود و من مونده بودم که چطوری توی یک ماه این راه دور رو اومدم!
انگار تمام خواسته‏های قبل از سفر رو فراموش کرده بودم
و فقط نگاه میکردم و از شوق ....
و چقدر مهمون نوازند .....
من دوست داشتم تا ابد توی اون خواب شیرین غرق باشم اما انگار اون واقعی‏ترین اتفاق دنیا بود!
نمیدونم قدر اون لحظه ها رو دونستم یا نه!
هرچند کرامت و لطف خدا اینقدر زیاد هست که اگه تمام عمر به شکرگزاری یه قسمت کوچک بپردازم تمومی نداره
اما یاد حرف عزیزی میوفتم که میگفت
خدا اگه بخشنده نباشه،‏نسبت به بنده هاش کرامت نداشته باشه،خدا نیست! 
خدایا همه جوره شکرت ....


نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 10:47 صبح روز سه شنبه 87 خرداد 7