سفارش تبلیغ
صبا ویژن



.... - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
.... - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
.... - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :84654
بازدید امروز : 91
 RSS 

   

بارها و بارها خوندمش

هر بار که میخوندم همون حسی رو داشتم که
بار اول بهم دست داده بود

میسوختم

...

الهی! عبیدک بفدائک، مسکینک بفدائک، حقیرک
بفدائک
….

عجب عاشقی ِنابی ...

خوش به حال اونی که انتخاب میشه برای فدا
شدن ....

خوش به حال اونی که  میتونه خودش رو عبد "تو" معرفی کنه
....

عجب ضمیر متصل فاعلی قشنگی ....



نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 1:17 عصر روز چهارشنبه 87 تیر 19