سفارش تبلیغ
صبا ویژن



خداحافظ .... - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
خداحافظ .... - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
خداحافظ .... - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :84788
بازدید امروز : 14
 RSS 

   

ماه مبارکی رو به اتمام
و من
با دلهره ای عجیب
و خوابی عجیبتر
...
باز هم همان سالن
باز هم همان گروه
باز هم هم همان دوستان
تلاشی برای رهایــــــــــــــــــــــــی
فراری از خود برای همیشه در بند بودن
و لحظاتی که تا ساعت پرواز باقی مانده بود
و باز بیداری جسمی که عاشق خوابیدن بود در آن لحظات
 ....
هر شب برای خودم زمزمه میکنم
بازآ،بازآ،هر آن چه هستی باز آ.......
نکند
نکند
نکند
فراموش کنم در زدن را ...



نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 4:0 عصر روز دوشنبه 87 مهر 8