سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هر شب این دل،‏شب آرزوهاست مهربان - من از آن روز که در بند توام،آزادم






درباره نویسنده
هر شب این دل،‏شب آرزوهاست مهربان - من از آن روز که در بند توام،آزادم
م.رهــــــــــــا
ای که در این کوی قدم میزنی،روی توجه به حرم می نهی/ پای ز اول به سر خویش نه،‏خویش رها کن قدمی پیش نه... و حرم یعنی همین جا. ایمانگاه هر فراری، که هر کس و هر چیزی در آن امان امن الهیست. اینجا، ‏گریزگاه تمام ناگزیران است. هیچ کس را جواز تعقیب نیست. «و من دخله کان امنا»... اینجا حریم یارست و شیاطین اجازه ی ورود ندارند، ‏که در تراکم نزول فرشتگان جایی برای آنها نیست. هر چه هست خداست و هر که هست خدایی است. تو نیز، ‏اینجا در امانی، ‏از شیطان نفس و عفریت هوی و هوس. امان از «خود» در پناه «خدا». و اینک تویی!‏تثلیث «سکوت،‏اندیشه و عشق»، ‏سکوت در تحیر این جستجوی بی پایان و این یافتن بی سرانجام،‏ سکوت، ‏در ناخودآگاهی از خویش و اضطراب این لحظه های ناب انتظار. انتظار وصال و رسیدن،‏ اتصال به بینهایت بودن...... ««و کاش می شد هرگز خارج نشد از این احرام، که سراسر زندگی حرم امن الهی است.»»
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
قرعه کشی
دل را مجال نیست که از ذوق دم زند
راهی دیار یار
دل ز ما گوشه گرفت،ابروی دلدار کجاست؟
مفلسانیم و هوای دل و دلبر داریم
باد بهار مژده دیدار یار داد


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
هر شب این دل،‏شب آرزوهاست مهربان - من از آن روز که در بند توام،آزادم

آمار بازدید
بازدید کل :83889
بازدید امروز : 2
 RSS 

   

امشب که شب آرزوهاست چشمام رو میبندم خودم رو حس میکنم که دور خانه ات دارم مثل پروانه می گردم ... وقتی قطره اشکام روی گونه ام سرازیر شد فقط یه آرزو میکنم ...

الهی نگویمت دستم بگیر

دستم گرفته ای زعنایت، رها مکن


وقتی بفهمیم که حتی کوچیکترین خواسته هامون رو هم باید از خدا داشته باشیم اونوقت هر شب میشه شب آرزوها...
خدایا همه تو رو با کرم و بزرگواریت میشناسند و من بیشتر از بقیه اینا رو لمس کردم ...وقتی با تمام وجود لطفت رو حس کردم که دم در کعبه بودم ... پرده رو چنگ زدم ... باورم نمیشد این من باشم ...باورم نمیشد این همون بنده ی گنهکاری باشه که تا یک ماه قبل هیچ جای دنیا جا نداشت حالا اینجا توی بیت الله الحرام اونم جلوی در کعبه ..الله اکبر ... یادمه توی سجده ی نمازش هق هق هیچ کدوممون بند نمیومد و شرطه ای که هی میگفت «خانم لا صلوة» و ما که غرق در عالم دیگه ای بودیم ...

خدایا قسمت کن همه ی عاشقا زائر خانه ی تو بشن و مُحرم حرم تو 

و فردا روزی که منجی به دیوار کعبه تکیه زد و «انا بقیة الله» رو سر داد، ما رو جز یارانشون قرار بده ... 


نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 10:0 عصر روز پنج شنبه 86 تیر 28